|
دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : miss alone
خوش به حال غنچه های نیمه باز
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید، برگ های سبز بید،
عطر نرگس، رقص باد، نغمة شوق پرستو های مست... مرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمه ها و دشت ها، خوش به حال دانه ها و سبزه ها، خوش به حال غنچه های نیمه باز، خوش به حال دختر میخک-که می خنددبه ناز- خوش به حال جام لبریز از شراب، خوش به حال آفتاب.
ای دل من، گرچه-در این روزگار- جامة رنگین نمی پوشی به کام، بادة رنگین نمی نوشی ز جام، نقل و سبزه در میان سفره نیست، جامت-از آن می که می باید- تهی است؛
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم! ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب! ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.
گر نکوبی شیشة غم را به سنگ؛ هفت رنگش می شود هفتاد رنگ!
فریدون مشیری ابر و کوچه نظرات شما عزیزان:
|